توجه ! برای مشاهده تصاویر موجود در تمامی پست های این وبلاگ در اندازه بـزرگ و قالب اصلی روی آن کلیک کنیـد
۲۸ اسفند ۱۳۸۵
اندکی مانده به زلیخا
بر بالش غیظ ابروهایت آفتاب غروب میکند و بر وجد گونه های صورتی ات مهتاب روشنی میپذیرد غروب و روشنی را كه هر دو نا مطابق اند پیراهن یوسف و اندکی مانده به زلیخا . چقدر راه ٬ پیش رو داریم ؟ شیرین و اندکی مانده به بیستون فرهاد را هنوز کسی نچشیده است و هنوز به بوسه ای امیدوار است این مرد نازنین مجنون اما ٬ جنس دیگری دارد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر