توجه ! برای مشاهده تصاویر موجود در تمامی پست های این وبلاگ در اندازه بـزرگ و قالب اصلی روی آن کلیک کنیـد

۱۴ تیر ۱۳۹۸

نیام


"رويش" الگوي زندگيست
يا ريشه باش
يا برگ
و يا آوند


وقتيكه جان پناه تو كنج فراغتست
چون تيغ زنگ خورده
بمان در نيام خويش


از دفترچه خاطراتم كه مال سال شصت و پنج بود و مكتوب، وارد كردم . عاقبت به خير باشيد .

۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸

هواها !


دلم به حالِ پروانه ها می سوزد
وقتی چراغ را خاموش می کنم
و به حالِ خفاش ها
وقتی چراغ را روشن می کنم
نمی شود قدمی برداشت
بدونِ آن که کسی برنجد؟

مارین سورسکو / شاعرِ اهل رومانی

۲۴ اسفند ۱۳۹۶

۱۶ دی ۱۳۹۶

گزارشی کوتاه از تاریخ

علی اصغرخان اتابک، صدر اعظم، جسد نیمه‌جان شاه را به
کالسکه که بیرون منتظر بود حمل کرد و به ملازمان گفت تیر فقط شانه شاه را خراشیده است و به پایتخت که برسد حالش خوب می‌شود. در طی مسافت شش و نیم کیلومتری از شاه عبدالعظیم به تهران، اتابک جسد شاه را نشسته نگه  داشت و بازوی او را گاه بالا و پایین می‌برد انگاری به جمعیت دست تکان می‌دهد.

ایران، برآمدن رضاخان، برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها، سیروس غنی، ترجمه حسن کامشاد، نیلوفر، 1380، ص 21
Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...