توجه ! برای مشاهده تصاویر موجود در تمامی پست های این وبلاگ در اندازه بـزرگ و قالب اصلی روی آن کلیک کنیـد

۱۸ آبان ۱۳۸۵

شاگرد هم شاگرد مغازه های قدیم

شاگرد قديمي مغازه را راهی فرمودیم به سلامتی که به عنایت و لطف دوست و همیاری بنده پایه زرگری برای خودش دست و پا کند و مغازه ای برایش در زیر گنبد اجاره کردیم و آموزش لحیم کاری را برایش در تبریز مهیا نمودیم . ضمانت تخلیه مغازه را با چکی به مبلغ فلان امضا نموده و صاحب مغازه اش کردیم . در آخر سر ازش خواستیم تا شاگرد جديدالورود را که به انتخاب ایشون وارد مسایل اقتصادی مون مینماییم چنان آموزش دهد که او نیز ضمن کمک به بنده راه به خطایی نبرد !
شاگرد جدیدالورود توضیحات استاد اعظم فعلی و شاگرد اسبق مغازه را چنین تحویل میگیرد  كه بجاي " چشم بلبلي " لوبيا چيتي بگيرد و بجاي "تره خوردن " تره آش به خانه مان ببرد ! و یا بجاي فلفل تند و خوردني !
فلفل سبز و قرمز دلمه اي بگيرد که عین خیار اهری که بسی گنده ان و از نظر شکل و شمایل بسیار ناموزون  و مقداری هم چاق تشریف دارند که مجبور شویم نخ ریسی کنیم و از دیواری آویزون که در موارد دیگری ازش استفاده کنیم . بقول " بهلول دانای اهری " خیار رسیده و خوردنی خیاریست که بزرگ باشد و به زردی گرایش بیشتر داشته باشد  . حالا حکایت ماست که بجای ۲۰۰ گرم فلفل خوردنی عکس فوق را به خانه میبرد (این عکس واقعیست) یک کیلو فلفل برای یک وعده غذا رو به صاب منزل تحویل میدهد ! يا بجاي " سركه و یا آبغوره "  آبلیمو بگيرد  جهت ترشي انداختن. شاگردي كه فرق بين لپه و نخود و چشم بلبلي را نداند . حتمن فردا روزی فی ما بین "چک " و " سفته " و "برات " و "تراول چک " نماز شک خواهد گزارد ! نخواهد گزارد ؟


برای اینکارمون از صاب منزل جایزه ای گرفتیم بنام " امشب شام بی شام " لطفن بفرمایین تا سرد نشده

هیچ نظری موجود نیست:

Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...