امروز سالروز تولد آصف است . از تبریز زنگ زد از محل خدمت اش . علی الحساب ! تبریک تلفنی گفتم . یه پا برا خودش مردی شده . گفت بعد از ظهر میاد خونه . مادرش دارد تدارک شام می بیند . این را ساعت دو ظهر چهارشنبه 26 آبان نوشتم . میرم بیرون برا خرید چیزایی که منزلبانو سفارش دادن ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر