«رفته بودیم عید دیدنی . دو تا بچه ناز دوقلو به درخاست من آمدند پیشم نشستند تا باهاشان عکس یادگاری داشته باشم . پدرشان ازمان عکس گرفت که ثبت لحظه نازنینی شد برام .
من بودم و محمد و علی .
گفتم سبز باشین و سرزنده بمانین بچه ها
جز سر به تائید شان چیز دیگری ندیدم !»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر