نه اینکه آصف آخر هر هفته میامد مرخصی . امروز نیامد . مادرش پلو درست کرده بود با برنج ایرانی خوش بو و خوش طعم با خورشت قُرمه سبزی . مادر است دیگر . انتظارش را میکشید مثل خیلی مادرای دیگه ... زنگ زد به پادگان . جواب تلفن ندادند . از یه جای دیگر خبر گرفتیم . گفتند برای چند روز دیگه ایشان "آماده باش" تشریف دارن . به مرخصی نمی آیند . (خُب نظام این جور کاراش آدمو پخته میکنه)
پا نزده خرداد است دیگر !
قربان مهر و محبت همه مادرها .